جدول جو
جدول جو

معنی کلیشه ساز - جستجوی لغت در جدول جو

کلیشه ساز
(تَ نَ / نِ سَ)
آنکه کلیشه و گراور سازد. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کلیشه ساختن شود
لغت نامه دهخدا
کلیشه ساز
سایرخش ساز آنکه کلیشه و گراور سازد
تصویری از کلیشه ساز
تصویر کلیشه ساز
فرهنگ لغت هوشیار
کلیشه ساز
گراورساز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ سَ)
انتقام جو. منتقم. انتقام گیرنده:
سوی خیمۀ خویش بازآمدند
همه با سری کینه ساز آمدند.
فردوسی.
شوند آگه از من که بازآمدم
دل آگنده و کینه ساز آمدم.
فردوسی.
برفتند هر دو به راه دراز
یکی آزپیشه یکی کینه ساز.
فردوسی.
جوری که ز غمزۀ تو دیدیم
بر عالم کینه ساز بستیم.
خاقانی.
سیه شیر چندان بود کینه ساز
که از دور دندان نماید گراز.
نظامی.
، جنگجو:
چو او را ندیدند گشتند باز
دلیران سوی رستم کینه ساز.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ پَ)
آنکه ساختن شیشه پیشه دارد. شیشه سازنده. (یادداشت مؤلف) :
مدار دست ز مینا و جام در فصلی
که شیشه ساز بود غنچه کاسه گر لاله.
صائب (از آنندراج).
رجوع به شیشه سازی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ لَ / لِ وَ)
سازندۀکلاه. کلاهدوز. (فرهنگ فارسی معین) ، کنایه از آن که برای دیگران پاپوش دوزد و تولید مزاحمت کند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به ماده بعد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلاه ساز
تصویر کلاه ساز
کلاهدوز، آنکه برای دیگران پاپوش دوزد و تولید مزاحمت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیشه سازی
تصویر کلیشه سازی
سایرخشسازی عمل و شغل کلیشه ساز، مغازه و کارگاه کلیشه ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشه ساز
تصویر شیشه ساز
کسی که شیشه درست میکند شیشه گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
منسوب به کلیشه، قالبی، باسمه ای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
كليشية
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
Stereotyped, Stereotypical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
stéréotypé, stéréotypique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
刻板的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
دقیقی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
কট্টর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
ตามแบบ , แบบแผน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
kijamii
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
ステレオタイプの , ステレオタイプ的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
stereotip, stereotipikal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
סטריאוטיפי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
고정관념의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
सामान्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
stereotipato, stereotipico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
estereotipado, estereotípico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
стереотипний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
стереотипный , стереотипичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
stereotypowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
stereotypisiert, stereotypisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
estereotipado, estereotípico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کلیشه ای
تصویر کلیشه ای
stereotiep
دیکشنری فارسی به هلندی